آن چه گذشت نمونه هایی از کلمات افراد معتمد و صاحب نام شیعه در زمان امام حسن عسکری ، علیه السلام ، بود که در آن ها به طرق مختلف بر تولد فرزند امام یازدهم و آخرین حجت حق گواهی داده شده بود. حال به بررسی کلمات کسانی می پردازیم که خود حضرت مهدی ، علیه السلام ، را به هنگام تولد و یا پس از آن مشاهده کرده اند:
1. اولین شاهد تولد امام عصر، علیه السلام ، (حکیمه ) دختر بزرگوار امام جواد، علیه السلام ، و عمه امام حسن عسکری ، علیه السلام ،(83) است .
شیخ صدوق (م 381 ق .) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة جریان تولد امام مهدی ، علیه السلام ، را به نقل از بانو حکیمه به تفصیل بیان کرده است .(84) اما ما در این جا به روایتی که در الکافی در همین زمینه نقل شده بسنده می کنیم .
(محمد بن القاسم بن حمزة بن موسی بن جعفر) یکی از نوادگان امام موسی کاظم ، علیه السلام ، که از اصحاب امام هادی ، علیه السلام ، به شمار می آید(85) چنین روایت کرده است :
حدثتنی الحکیمة ابنة محمد بن علی - و هی عمة ابیه - انها راته لیلة مولده و بعد ذلک .(86)
حکیمه دختر محمد بن علی ، که عمه پدر او (مهدی ) نیز هست ، برای من نقل کرد که : او (فرزند امام حسن عسکری ، علیه السلام ) را در شب تولد و بعد از آن دیده است .
2. محمد بن یعقوب کلینی به سند خود از (محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر) از نوادگان امام هفتم شیعیان که در زمان خود سالخورده ترین نواده رسول خدا، صلی الله علیه و آله ، در عراق به شمار می آمده ،(87) چنین نقل می کند:
رایته بین المسجدین و هو غلام ، علیه السلام (88)
من (فرزند امام حسن عسکری ، علیه السلام ) در حالی که جوان نورسی بود در بین دو مسجد مشاهده کردم .
3. (عمرو الاهوازی ) نیز از جمله کسانی است که حضرت صاحب ، علیه السلام ، را در کودکی دیده است . روایتی که مرحوم کلینی در این زمینه از ایشان نقل کرده ، به شرح زیر است :
(ارانیه ابومحمد، علیه السلام ، و قال : هذا صاحبکم ).(89)
ابومحمد (امام حسن عسکری )، علیه السلام ، او را به من نشان داد و گفت : این صاحب شماست .
4. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمة از (احمد بن اسحاق ) که پیش از این ذکر او گذشت ، چنین نقل می کند:
دخلت علی ابی محمد بن الحسن بن علی ، علیهما السلام ، و انا ارید ان اساله عن الخلف (من ) بعده ، فقال لی مبتدئا: یا احمد بن اسحاق ! ان الله تبارک و تعالی لم یخل الارض منذ خلق آدم ، علیه السلام ، و لا یخلیها الی ان تقوم الساعة من حجة الله علی خلقه ... قال : فقلت ، له : یا ابن رسول الله فمن الامام و الخلیفة بعدک ؟ فنهض علیه السلام ، مسرعا فدخل البیت ، ثم خرج و علی عاتقه غلام کان وجهه القمر لیلة البدر من ابناء الثلاث سنین ، فقال : یا احمد بن اسحاق لولا کرامتک علی الله عز و جل و علی حججه ما عرضت علیک ابنی هذا، انه سمی رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، و کنیته ، الذی یملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما...(90)
خدمت ابا محمد حسن بن علی ، علیه السلام ، رسیدم و می خواستم از ایشان در مورد جانشین پس از او پرسش کنم . آن حضرت پیش از آن که من سؤالی کنم ، فرمود: ای احمد بن اسحاق ! همانا خداوند تبارک وتعالی ، از آن هنگام که آدم ، علیه السلام ، را آفرید زمین را از حجت خدا بر آفریدگانش خالی نگذاشته ، و تا زمانی هم که قیامت برپا شود خالی نخواهد گذاشت ... گفتم : ای پسررسول خدا! پیشوا و جانشین پس از شما کیست ؟ آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و در حالیکه پسر بچه سه ساله ای را که رویی همانند ماه تمام داشت ، بر دوش خود حمل می کرد، برگشت و گفت : ای احمد بن اسحاق !اگر درنزد خداوند، عز و جل ، و حجتهای او گرامی نبودی این پسرم را به تو نشان نمی دادم . همانا او همنام رسول خدا، صلی الله علیه و آله ، و هم کنیه اوست . او کسی است که زمین را از عدل و داد پر می سازد همچنان که از ظلم و جور پر شده بود.
5. (جعفر بن محمد بن مالک الفراری ) از گروهی از شیعیان که از آن جمله اند: علی بن بلال ، محمد بن معاویة بن حکیم ، حسن بن ایوب ، نقل می کند که :
ما به خدمت ابامحمد حسن بن علی ، علیه السلام ، رسیدیم تااز آن حضرت در مورد حجت پس از ایشان پرسش کنیم . جمعیتی بالغ بر چهل نفر در خانه حضرت اجتماع کرده بودند. در این میان عثمان بن سعید عمرو العمری به سوی آن حضرت رفت و گفت : ای پسررسول خدا می خواهیم از چیزی سؤال کنیم که شما از من بدان آگاه ترید. حضرت فرمود: بنشین ای عثمان ! و دلگیر شد و خواست از مجلس خارج شود که حضرت فرمود: کسی از این جا خارج نشود. کسی از ما خارج نشد. پس از ساعتی ، حضرت ، علیه السلام ، عثمان را صدا زد و عثمان از جا برخاست . حضرت فرمود: آیا به شما بگویم برای چه به اینجا آمده اید؟همه گفتند: آری ، ای پسر رسول خدا. پس فرمود: آمده اید که از من در مورد حجت بعد از من سؤال کنید. گفتند: آری . در این هنگام پسر بچه ای همچون پاره ماه که از همه مردم به ابا محمد، علیه السلام ، شبیه تر بود به مجلس درآمد. حضرت فرمود: پس از من ، این امام شما و جانشین من بر شماست ، از او پیروی کنید و پس از من از یکدیگر پراکنده نشوید که در دین خود دچار هلاکت و نابودی می شوید. آگاه باشید که از امروز به بعد هیچ یک از شما او را نخواهید دید تا عمری از او بگذرد. پس آن چه عثمان به شما می گوید بپذیرید، به دستورات او سر نهید، و سخن او را بپذیرید، که او نماینده امام شماست ، و سررشته امور به او سپرده شده است .(91)
6. (ابراهیم بن ادریس ) که بنا به گفته شیخ طوسی و برقی از اصحاب امام هادی ؛ علیه السلام ، بوده است ،(92) جریان ملاقات خود با حضرت صاحب ، علیه السلام ، را چنین نقل می کند:
پس از درگذشت ابومحمد (امام حسن عسکری ، علیه السلام ) ایشان (حضرت مهدی )، علیه السلام ، را در حالی که جوانی نورس بود دیدم و سر و دست ایشان را بوسیدم .
7. (ابوالادیان بصری )، که در مراسم تشییع و خاکسپاری امام یازدهم حضور داشته شاهد نماز خواندن امام مهدی ، علیه السلام ، بر پیکر پدر بزرگوار خویش بوده است . روایتی که در این زمینه از او نقل شده به قرار زیر است :
من در خدمت حسن بن علی بن محمد (امام یازدهم )، علیه السلام ، کار می کردم و نوشته های او را به شهرها می بردم در مرض موتش شرفیاب حضور او شدم و نامه هایی نوشت و فرمود: اینها را به مدائن برسان . چهارده روز سفرت طول می کشد و روز پانزدهم وارد (سر من رای ) (سامرا) می شوی و واویلا از خانه من می شنوی و مرا روی تخته غسل می بینی . ابوالادیان گوید: عرض کردم : ای آقای من ! چون این پیشامد واقع شود به جای شما کیست ؟ فرمود: هرکس جواب نامه های مرا از تو خواست او بعد من قائم (به امر امامت ) است . عرض کردم : نشانه ای بیفزایید. فرمود: هرکس بر من نماز خواند او است قائم بعد از من . عرض کردم : بیفزایید. فرمود: هرکس به آن چه در همیان است خبر داد اوست قائم بعد از من ، هیبت حضرت مانع شد که من بپرسم در همیان چیست . من نامه ها را به مدائن رسانیدم و جواب آن ها را گرفتم و چنان که فرموده بود روز پانزدهم به (سر من رای ) برگشتم و در خانه اش واویلا بود و خودش روی تخته غسل بود. بناگاه دیدم (جعفر کذاب ) پسر علی ، برادرش بر در خانه است و شیعه گرد او جمعند و تسلیت می دهند و به امامت تهنیت می گویند. با خود گفتم : اگر امام این است که امامت باطل است ؛ زیرا می دانستم که جعفر شراب می نوشد و در (جوسق ) قمار می کند و تنبور هم می زند. من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزی از من نپرسید. سپس (عقید) (خادم حضرت عسکری ) بیرون آمد و گفت : ای آقای من ! برادرت کفن شده است برخیز و بر او نماز بگذار. جعفر بن علی با شیعیان او که اطرافش بودند وارد حیاط شد و پیشاپیش شیعیان (سمان ) (عثمان بن سعید عمری ) بود و (حسن بن علی ) معروف به (سلمه ). وقتی وارد صحن خانه شدیم جنازه حسن بن علی بر روی تابوت کفن کرده بود. جعفر جلو ایستاد که بر برادرش نماز بخواند. چون خواست (الله اکبر) بگوید؛ کودکی با صورتی گندمگون ، موهایی مجعد و دندانهایی که در بین آنها فاصله بود، از اتاق بیرون آمد و ردای جعفر را عقب کشید و گفت : ای عمو! من سزاوارم که به جنازه پدرم نماز گزارم عقب بایست . جعفر با روی درهم و رنگ زرد عقب ایستاد و آن کودک جلو ایستاد و بر او نماز خواند و (آن گاه حضرت عسکری ) در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. سپس (آن ) کودک گفت : ای بصری !جواب نامه ها را که با توست بیاور. آنها را به وی دادم و با خود گفتم : این دو نشانه ؛ باقی می ماند همیان . سپس نزد جعفر بن علی رفتم که داشت ناله و فریاد می کرد و از دست آن کودک می نالید. (حاجز وشا) به او گفت : ای آقای من ! آن کودک کیست تا ما بر او اقاله دلیل کنیم . گفت : به خدا من تاکنون نه او را دیده ام و نه می شناسم . ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از حسن بن علی ، علیه السلام ، پرسش کردند و دانستند که فوت شده است . گفتند: به چه کسی باید تسلیت بگوییم ؟
عده ای به جعفر بن علی اشاره کردند. آنها بر او سلام کردند و او را تسلیت دادند و به امامت تهنیت گفتند و اظهار داشتند که نامه ها و اموالی که با ماست بگو نامه ها از کیست و اموال چقدر است ؟ جعفر از جا پرید و جامه های خود را تکان داد و گفت : از ما علم غیب می خواهید؟! خادمی از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت : نامه هایی که با شماست از فلان و فلان است و در همیان هزار اشرفی است که ده تای آنها قلب است . آنها نامه ها و اموال را به دست او سپردند و گفتند: آن که تو را به خاطر اینها فرستاده است او امام است ...(93)
شایان ذکر است که در برخی از منابع تاریخی از (ابوعیسی متوکل ) به عنوان کسی که بر پیکر امام حسن عسکری ، علیه السلام ، نماز گزارده یاد شده است ؛ اما این نقل تاریخی روایت شده را به این صورت می توان جمع کرد که : ابتدا در خانه حضرت عسکری ، علیه السلام ، و با تعداد محدودی از خواص اصحاب بر پیکرشان نماز خوانده شده و بعد از آن ، حضرت را برای تشییع جنازه به بیرون از خانه انتقال داده اند و در آن جا فرد دیگری به طور رسمی بر پیکر آن جناب نمازگزارده است .